رد شدن به محتوای اصلی
مافیایی به نام فیلتر
9 سال پیش
تازه از سر کلاس ریشه های انقلاب اسلامی آمدیم بیرون که یکی از دوستانم به اسم محمد، سرش را برگرداند و گفت:"اینکه به ما تجاوز کردند بماند، حالا که می خوان بگن چطور اینکارو انجام دادن، دیگه خیلی دردناکه." آری، حق با او بود. واقعا ریشه یابی انقلابی همانند انقلاب اسلامی، که بر پایه ساختاری طنز استوار است و شبیه هیچ انقلابی در هیچ مقطعی از تاریخ نبوده، کار ساده و پیش پا افتاده ای خواهد بود. ما در این 27 سال شاهد هرگونه جنایتی بوده ایم، از 8 سال دفاع مثلا مقدس گرفته تا قتلها، اعدامها و ضرب و شتم و حذف و سانسور. و همیشه سردمداران مذهبی با ذهنیت فندامنتالیستی خود، به خلق باوراندند که نمایندگان بر حق خداوند در زمینند و در این توهمند، این وظیفه شرعی آنهاست که ظریف ترین گوشه های خلوت آدمیان را در دستانشان بگیرند. و چنان ، پروسه شستشوی مغزی را خوب اجرا کردند که به سادگی می توان اثراتش را در ناخودآگاه جمعی ذهن ایرانی، دریافت. مرور کنیم نسل جوانی را که انقلاب پرورانده است! این همان چیزی بود که آنها می خواستند. یعنی توقف ماشین فرهنگ سازی، از بین شعور اجتماعی و جایگزینی توهمات مذهبی، شهادت طلبی، امر به معروف و نهی از منکر و در کل نصب روش خشونت و ترور در بطن جامعه. حال اقتصادش را در نظر بگیریم! این مسئله ای شفاف است که هر نظام ایدئولوژیکی(هنگامی که در راس قدرت باشد) برای بقا، به نظام اقتصادی خاص خودش احتیاج دارد. نظام اقتصادی ما چیست؟ اقتصاد ما را بازار و حجره داری می چرخاند، دو شتر در ازای ده بز یا پنجاه گوشی موبایل برای یک پراید سفید. یعنی بدوی ترین نوع چرخش سرمایه( البته کاش حداقل چرخشی داشت). چک، سفته و رباخواری، اقتصاد ما را اداره می کند. البته روحانیون همین را می پسندند. و بعد همین آقایان بازاری به مناسبات مختلف مذهبی، هیئت راه می اندازند. هیئت امام اول، دوم، سوم و حالا هم که سیزدهمی از راه رسیده. آشکار است که در چنین نظامی جایی برای فرهنگ نیست چون اندیشه و فرهنگ، برای این نظام خرد کننده خواهد بود. آنها هر کاری خواستند انجام دادند. از قتل و شکنجه روشنفکران تا بستن روزنامه ها و... و حالا نوبت به وبلاگها رسیده است. حتی می خواهند این روزنه گفتگوی فرهنگی را هم تعطیل کنند و چنان دچار ترس شده اند که با صرف کردن هزینه های هنگفت در جستجوی راه حلی هستند. دوستان عزیز باید کاری کرد. البته در پله نخست، بد نیست که این مسئله در وبلاگها منعکس شود. باید کاری کرد دوستان!!!
نظرات
وبلاگت رو دیدم و خوشم اومد .
بهت تبریک می گم ولی اگه جسارت نباشه به بعضی حرفات انتقاد دارم .
ببین ما با هر نیت و تفکر و خط و جناحی که باشیم حق نداریم همه چیز را زیر سوال ببریم .
یعنی جنگ 8 ساله شاید مقدس نباشد ولی هدف کسانی که خود را سپر کردند تا دشمتن به ناموس و وطن حمله نکند قابل ستایش و ارج گذاری است .
بیاییم گاهی کمی انصاف را هم داخل عقایدمان کنیم .
.
دیگر اینکه بسیارند مردان و جوانان همین انقلاب که نه تنعها از خیلی ها چیزی کم ندارند بلکه یک سر و گردن بالاترند .
خوشبختانه شما هم تا آنجا که من دریافتم چندان موضع تندی ندارید که اصلاح طلبان را حکومتی بدانید .
شما گنجی را می شناسید و برایش نگرانید .
گنجی از مردان همین انقلاب است .
بسیار مردانی که با اهداف مقدس و ارزوهای والا دست به انقلاب زدند و اینک در خود فرو رفته اند که این ابوموسی ها کجا بودند و چرا اسلام را به قهقرا می برند .
سخن بسیار است . می خواهم به شما لینک دهم . منتظر اجازه تان می مانم .
شاد باشید .
ارسال یک نظر