Portishead - Roads


نظرات

‏ناشناس گفت…
سلام نيما جان
من آدرس وبلاگم(ايران آزاد) را تغيير داده ام
ممكن است لطف كني و در ليست بلاگرولينگت آدرس را اصلاح كني؟
آدرس جديد:
http://iran-azaad.blogspot.com/
آدرس سابق:
http://azaadir.blogspot.com/
‏ناشناس گفت…
http://xmarkjenkinsx.com/lastgraffitiartist.html
‏ناشناس گفت…
فاطمه زهرا و حضرت علی در جهاد سازندگی
الله در سوره بقره آيه 223 فرموده است:

نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.
زنانتان کشتزار شما هستند. هر طور که خواهيد به کشتزار خود درآييد. و براي خويش از پيش چيزي فرستيد و از خدا بترسيد و بدانيد که به نزد او خواهيد شد.







حديث اول در رابطه با اين آيه:
اليوم من الايام فاطمة الزهرا بنت رسول اشتب بالمنزل الرسول الله. رسول الله اسئلت وات هپن؟ قال فاطمة علي ولي الله اريد ان ادخل الي منقب مع کله. رسول الله قال علي يا علي واي يو آر فاکينگ ماي بنت مع اليور هد؟ قال علي آيه 223 ف ان ادخل بيکاز الله قال ادخل من هر طريق يو لاو.
رسول الله قال علي: المرديکه فاطمة لا کنيز شي ايز ماي بنت. لا فاکينگ فاطمه مع الکله فاک شي باي مامله القضيب.

در روزي از روزها فاطمه با شتاب به منزل رسول الله آمد و پشت سرش علي با سرعت داخل شد. فاطمه گفت پدر کمک علي مي خواهد با کله وارد منقب من شود . رسول الله بانگ زد علي تو چه مرگت شده؟
حضرت علي آيه 223 را خواند و گفت الله گفته هر طور که خواستيد وارد مزرعه خود شويد من هم با کله مي خواستم وارد شوم.
رسول الله فرمود خاک برسرت منظور خدا مامله ات بود نه کله اين کنيز جنگي نيست که هر طور خواستي بگايي.








حديث دوم:




روزي از روزها حضرت علي در منزل بانک زد يا فاطمة الزهرا اي مزرعه من بيا که مي خواهم تو را شخم بزنم. پس حضرت طي يک طرح جهادي به سرعت حاضر شد چرا که جهاد زن خوب شوهر داري است و بايد خود را در اختيار شوهرش بگذارد تا شوهر هرگونه لذتي ببرد.

فاطمه زهرا روي زمين دراز کشيد و علي روي فاطمه خوابيد مشغول شخم زدن شد.

شخم زدن که تمام شد فاطمه گفت يا علي ولي الله بر من بادمجان بکار. حضرت فرمود بادمجان کار من نباشد تو را به مساقات به بلال حبشي يا ابول اسود دودولي دهم تا بادمجان بر تو بکارد.




حضرت مشغول کاشت خيار شد. مدتي که گذشت حضرت مي خواست عبادت را به اتمام برساند ولي فاطمه زهرا ذکر وتسبيح گويان به ادامه عبادت مشتاق بود.

گفت يا علي بر من کدو بکار حضرت بر فاطمه کدو کاشت . زهرا فرمود يا علي هندوانه هم مي خواهم حضرت هندوانه نيز کاشت. به همين نحو تمام شب را حضرت به زراعت پرداخت انواع صيفي جات را بر زهرا نشا کرد و از براي ذوالجنان اسب وفادار فرزند فاطمه يونجه و شبدر نيز کاشتندي.



نخلستانهاي متعددي نيز از براي تهيه خرما بر زهرا فرو نشاندي تا اينکه حضرت علي کلافه شدندي و چون فاطمه از علي خواست جهت استفاده از سايه چناري نيز بر او بنشاند حضرت به يک باره بلند شد و بر کس فاطمه ريد.

فاطمه عصباني و شگفت زده گفت يا ولي الله چه کردي؟

حضرت علي فرمود يا فاطمة الزهرا هر مزرعه که چنين پر محصول باشد نياز به کود مناسب جهت تقويت محصول دارد و اينچنين بود که علي خود را از اين کار زراعت طاقت فرسا نجات دادندي تا انرژي کسب کردندي و شبي ديگر ذوالفقار بر کشيده فاطمه را به جهاد خوانده او را شخم زده و صيفي و چنار بر فاطمه نشا کند.
Fatima zahra bente rasou Allah NGO

zahra-zeynab.blogspot.com

پست‌های پرطرفدار