هزار و هشتصد و هفت


هزار و هشتصد و هفت
این عکس را از جایی گرفتم که فقط صدای سکوت را می شنوم!
در ضمن در مورد آقای عباس معروفی و آقای اردوخانی عزیز هم خواهم نوشت. از این هنرمندان عزیزم جیزهای زیادی آموختم.

نظرات

‏ناشناس گفت…
http://kamalbox.blogspot.com/2006/04/blog-post_13.html#links
‏ناشناس گفت…
صدای سکوت در این عکس بدجوری به دل می نشیند.مخصوصا اون شاخه بالایی انگار که روح یک درخت دیگر باشد که قبلا مرده بوده و الان از آن بالا می گذرد
یا یک درختی که یک روزی بر باد رفته و سایه اش همانجا بالای آسمان مانده است
اون شاخه خیلی جای نگاه کردن دارد
چقدر این منظره اش ایرانیه اما.شبیه اطراف تهران...سرخوشانه زی رفیق
‏ناشناس گفت…
من نمیدونم شما کی هستید و کجا هستید ولی کم و بیش نار کاریکاتورهای خنده داری که میبینم نوشته نیما نیلیان و متن زیبایی هم دارید که من امروز اونو مطالعه کردم و کلی خندیدم اونم ÷ارانویای سعید بود که از خنده داشتم جان به جان افرین تسلیم میکردم...خواستین خوشحال میشم بم سر بزنین
‏ناشناس گفت…
نیلیان گرامی،سلام.بسیار ممنون که به وبلاگم سر زدید...روزگارتون سر شار از نور و شادی

پست‌های پرطرفدار