مصاحبه با مانو چائو

بوسیله ی گارث کارترایت

این مصاحبه ای است که در ماه اگوست سال 2002 در پاریس انجام شده است.

س- شما کنسرت آزادی را در اعتراضهای خیابانی "جنوا جی هشت" (دیدار هشت کشور صنعتی دنیا در ایتالیا که با اعتراضات آنتی- گلوبالیزاسیون و آنتی- کاپیتالیسم مواجه شد که طی آن یک جوان به ضرب گلوله ی پلیس، جان باخت) انجام دادید البته پیش از آنکه وضعیت به حد انفجار برسد. ایده ی شما در مورد آنتی- گلوبالیزاسیون چیست؟

ج- من کاملن با آنتی- گلوبالیزاسیون موافقم. مثلن، من برای جنبش زاپاتیستها در چیاپاس مکزیک احترام زیادی قائلم.راستش من هیچ اعتمادی به سیاستمدارها ندارم. ما باید حرکتهای محلی را بیشتر کنیم اما آخرین چیزی که این نوع جنبش ها نیاز دارند رهایی از رهبریت آن است. دور شدن از شمایل های سیاسی، تنها نکته ای است که این حرکت را موثرتر خواهد کرد.

س- درابتدا موسیقی شما با گروه "مانو نگرا" معروف شد که به "زد و خورد فرانسوی" نامیده می شد. موسیقی گروهتان، در آغاز سرشار بود از سبک راک. چه مسئله ای بعدن شما را به سمت موسیقی "رگِ"
و تکخوانی هدایت کرد؟

ج- زمانی که تور خود را در کشورهای آمریکای لاتین انجام می دادیم، متوجه شدیم که مردم محلی، چندان با موسیقی راک ارتباط برقرار نمی کنند، به همین دلیل توجهم را به نوعی از موسیقی متمایل کردم که طرفداران بیشتری پیدا کند. مثلن سبک "اِسکا" (ریتمی، مخصوص کشور جامائیکا که در اصل پایه های موسیقی رگِ را تشکیل می دهد) همه جا محبوب مردم است. این ریتمی است که خیلی از گروه های آمریکای لاتینی بر مبنای آن کار می کنندو یک نوع ریتمی است که رقصیدن با آن آسان است.

س- کشور انگلستان معروف است به "دنیای موسیقی"، نظر شما در مورد این لقب چیست؟

ج- لقب احمقانه ای است! مثلن، من می خواهم که با همه ی مردم دنیا حرف بزنم اما موسیقی من فقط برای مردم منطقه ی مشخصی است که من ساکنش هستم. من می خواهم به شما بگویم که تعریف من از "دنیای موسیقی" چه نام دارد و آن شخص "باب مارلی" است. شما به هرکجا که سفر کنید، می بیند که مردم، موسیقی باب مارلی را با علاقه گوش می دهند. به همین دلیل وقتی از مبحث "دنیای موسیقی"صحبتی می شود، من تنها به باب مارلی فکر می کنم به این دلیل که خواننده ای بود که همه عاشقش بودند. ما وقتی با گروه مانو نگرا در کلمبیا اجرا داشتیم، دیدیم که موسیقی راک، در میان آن مردم طرفداری ندارد، به همین دلیل به تدریج، موسیقی رگِ را انتخاب کردم، فکر می کنم که مخاطبان بیشتری دارد.

س-آلبوم های گروه مانو نگرا، طرفداران زیادی پیدا کرده بودند، به نظر شما دلیل این مردمی شدن چیست؟

ج- راستش جوابی ندارم، اما اگر بخواهم که صادق باشم، ... آن فقط یک نکته ی غیرمنتظره بود. شاید دلیلش این بود که ما موسیقیمان را در بین مردم اجرا می کردیم، این روش گیراییش بیشتر است تا آنکه شما موزیک را از رادیو یا تلویزیون گوش کنید.

س- شما مطرح کرده بودید که قصد دارید تا به تور هنریتان ادامه بدهید، بعد از آن ما منتظر چه چیز جدیدی از شما می توانیم باشیم؟

ج- منتظر چیزی نباشید! من می توانم مثلن به مدت شش سال مخفی شوم! جدی می گویم. من از آن دسته آدمهایی نیستم که شهرت بخواهد فریبشان دهد. خب! بعد از اتمام این تور باز هم نقشه هایی برای سفر دارم. سفر بهترین آموزگار است، البته قصد دارم سفرهایی را به آفریقا و هند انجام دهم. وقتی ما با گروه مانونگرا در کلمبیا اجرا داشتیم، همه ی حضار، مسلح به تفنگ بودند و در نظر بگیرید اگر آنها متوجه ی کوچکترین بی احترامی از طرف ما بودند، بی شک مرده بودیم. اینها نکته هایی هستند که باعث می شوند که هنرمند بتواند به هنر و فرهنگ، جذابیت بیشتری بدهد.

بانگو بانگ-مانو چائو - گوش کنید
استیر ایت آپ- باب مارلی - گوش کنید

نظرات

‏ناشناس گفت…
سلام...مرسی از مطالبی که نوشتین...کارای شما واقا جالبه...از دوستای "تنها" باید باشی...؟/شاد و ماندگار/خدانگهدار

پست‌های پرطرفدار