برفی به سردی کریسمس
بلژیک هم امروز برفی بود، ایستگاه قطار یخ زده ی انتهای خیابان " کاوتر استرات " می لرزید از خراش قدمهای قطارهایی که به مقصد بروکسل، هوا را می شکافتند، همانجایی که مقر پارلمان اروپا هم هست. سرد بود همه جا، آدمها همه آدم برفی بودند.
سال نو آغاز می شود، یک سال دیگر از رنج بشری طی شد، اما انتهایی نیست بر این بختکِ شوم، پاپا نوئل خواهد آمد، اما نه برای مردم ستم دیده ی عراق، پاپانوئل می آید، اما خبری از آرادی تبت نیست، پاپانوئل در راه است، اما مردم چچن هنوز زیر آوار، نانهایشان را با هم تقسیم می کنند، پاپانوئل هدیه می آورد، اما در گواتمالا جنگ داخلی است، پاپانوئل با گوزنش سر می رسد، اما گنجی در بند است هنوز، پاپانوئل شکلات می آورد، اما هنوز در ایران، نظام، قلب ملت را به گلوله می بندد. کریسمس سرد است اما نه به اندازه ی اشکهای آن کودکِ مادر و پدر از دست داده ی بَمی.
چه سرد بود همه چیز امروز!
نظرات
webloge zibaiy dari
bekhosoos in ke inja bayad goosh kard
man alan be e-mail et ye peygham ferestadam age lotf koni behem javab bedi khoshhal misham
mahta
keep up the good work.
ارسال یک نظر